زنی جوان همراه شوهرش کنار دیوار ایستاده بود و زن به شدت اشک می ریخت. شیوانا از مقابل آنها عبور کرد. وقتی گریه زن را دید ایستاد و از او علت را پرسید. زن گفت که همسرش جوان است و گهگاه با کلامی زشت او را به رنجش وامی دارد. زن با اشاره به شوهرش گفت که همسرش مرد لایق و خوبی است و تنها عیبی که دارد این بد دهنی و زشت کلامی اوست که گهگاه اشک را بر چهره زن جاری می سازد.شیوانا با تاسف سری تکان داد و خطاب به مرد گفت:”هیچ انسانی لیاقت اشک های انسان دیگر را ندارد و اگر انسان لایقی در دنیا پیدا شد او هرگز دلش نمی آید که دل دیگری را به درد آورد و اشک او را درآورد. یا به همسرت بگو که دیگر تو را فردی لایق همسری نداند و یا اینکه دیگر او را به گریه میانداز!”